سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست...

ساخت وبلاگ
_خوبی؟: ویلام .خوبم.... _حوصله نداری انگار...خسته ای...؟ : نه خوبم .... _ هوم...ناراحتی؟ سکوت میکنم......صداش پشت گوشی : تو منو میشناسی...نباید روز بعد از اینکه باهمیم چیزی از من بپرسی یا بخوای....خودت میدنی چقدر بیرمق و بیتفاوت و بی انرژی میشم.....بعد خودت میخوره تو ذوقت دلخور میشی......بازم سکوت......صداش: عزیزمممممم سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 ساعت: 10:26

ویر ویر ویر....گوشیو نگاه میکنم اسمش.... : جانم... _ خوبی؟ : من عالیم ..... _کجایی؟: باغم ....کارگرا اومدن بالا سرشونم...... _ قرار بود دیشب خبرم کنیا... : بابت؟ _ آنی.......خیلی خوب..باشه.بهت حق میدم.هنوز از دستم عصبانی هستی....و خوب حقم داری....من از دلت در میارم.بهم اجازه بده ....من قول میدم جبران کنم..یا بزار بیام.. سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 19 تير 1397 ساعت: 10:26

جام رو دوباره و سه باره براش پر کردم...مثل ابر بهاری اشک میریخت و هی نفرین میکرد...حرف میزد.....حرف میزد.....یاد گرفتم بشنوم ولی عبور کنم....اجازه ندم درونم پر بشه.....ولی دوستم برای شب سوم مهمونم بود و برای شونصدمین بار داشت همون حرفا رو تکرار میکرد و از بد روزگار بغض کهنش هم بلاخره پوکید.....سیل پشت چشماش سرازیر.....خواهرام هم حتی نمیتونستن ارومش کنن....هر سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 36 تاريخ : پنجشنبه 10 خرداد 1397 ساعت: 13:46

یک سال دیگه هم گذشت.....

تولدم مبارک.....

سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : تولد, نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 34 تاريخ : پنجشنبه 2 شهريور 1396 ساعت: 20:40

بی بی همیشه میگفت : یک جوری زندگی کن که امروز روز اخر زندگیته....هیچ وقتم به حرفاش گوش نکردم......نمیدونم شاید از بس تقصم یا لجباز یا حتما باید خودم سرم به سنگ بخوره......تا بفهمم تجربه قدیمیها حتی تو این دنیای مدرن هم گوهری ارزشمند.......امروز وقتی از خواب بیدار شدم..گفتم امروز روز اخر زندگیته....ق سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 13 تاريخ : چهارشنبه 28 تير 1396 ساعت: 14:35

عصبانیم.......گیجم.شادم.....و حس بلاهت و حماقت رو باهم دارم دوستش دارم؟؟؟؟؟؟؟؟ این سوالی که روزی هزار بار از خودم میپرسم....... قدش.هیکلش......رنگ پوست بدنش.......حتی چشماش....... هیچ کدامشو دوست ندارم........هیچ کدامش با من و هیکلم متناسب نیست........ حسی بهش ندارم.......حتی به صداش....... از اولم سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 7 تير 1396 ساعت: 15:52

تب داشت.....سست و بیحال پتو پیچ میلرزید هنوز....با این حال زار پاشده اومده اصفهان...بهش گفتم : زده به سرت ؟ چند هفته دیگه عید میشد همو میدیدیم.....جوابمو نداد...بیشتر لای پتو فرو رفت..برای راحتیش امده بودیم اپارتمان خواهرم...صدای تلفنم...خواهر وسطی خودم: جونم اجی.....صداش: رسیدید؟ من تو راهم ...برا سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 6 فروردين 1396 ساعت: 18:53

قسمت 26:اولین بوسه...... موهامو فر کردم و صورتمو گریم....برای یک تماس تصویری اسکایپ تقریبا خودمو خفه کردم.....شاید دنبال بهبود رابطه بودم.شاید دنبال اغوا گری.....ساعت 11 ضربه نواخت...تلفنم ویبره رفت...با هیجان رفتم سمت سیستم و اسکایپو فعال کردم..اومد روی خط .....زیاد حالش میزون نبود.....بیحال و بیر سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 1 فروردين 1396 ساعت: 7:26

قسمت 16: مثل یک مرد...مثل یک زن هیزمها رو مرتب روی هم چید....با لذت به شعله اتش نگاه کردم.....لبه تخت نشسته بودم و داشتم نگاهش میکردم.....صدای جرقه های اتش.......برگشت سمتم...موهاشو باز کرد و اروم روی تخت خزید....منو بغل کرد و کشید.....پاهام به پاهاش گره خورده بود.....رو در رو.....صد باره خیره نگاه سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 9:52

قسمت 17: دلیل من باش......لحظه به لحظه بودن باهاش برام ارزشمند بود......برای همین دل نمیکندم از شناختنش و دیدنش...آدم هر چی پخته تر میشه قدر داشته هاشو بیشتر میدونه.......سیگار بین دو تا انگشتانم میچرخه....دود رقصان به سمتش پرواز میکنه.......لمیده و کلاهشو کشیده روی صورتش .....نقش و نقوش روی پاهاشو سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست......ادامه مطلب
ما را در سایت سکوتم از رضایت نیست ...دلم اهل شکایت نیست... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8sokotamazrezayatnist0 بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 24 اسفند 1395 ساعت: 9:52